تاریخ انتشار : چهارشنبه 17 اردیبهشت 1404 - 12:23
کد خبر : 132637

قتل پزشک جوان توسط پسرخاله

قتل پزشک جوان توسط پسرخاله
کشف جسد زن جوان در شهرک گلستان پرونده جدیدی را پیش روی کارآگاهان پلیس باز کرد.

جارستان: شرق؛ بعد از ظهر روز گذشته، کشف جسد زن جوانی در خانه‌ای در شهرک گلستان به مرکز فوریت‌های پلیسی۱۱۰، گزارش داده شد که به دنبال اعلام این خبر، تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.

 

در اطراف خانه، نوار زردرنگ صحنه جرم کشیده شده بود و جمعی از ساکنان محل با نگرانی پیگیر جزئیات حادثه بودند.تیم جنایی در اتاق خواب، با پیکر بی‌جان زن جوان تحصیل کرده‌ای به نام دکتر زهرا میرزایی مواجه شدند که آثار ضربه جسم سخت به سر و بریدگی روی گردنش مشاهده می‌شد. بررسی‌های اولیه نشان می‌داد که سرقت نیز از محل رخ داده است.

 

 

 

در نخستین گام، تیم جنایی به سراغ فردی رفتند که موضوع را به پلیس گزارش کرده بود. او در اظهارات خود گفت: برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بودم، اما وقتی برگشتم بوی سوختگی به مشامم رسید. وقتی وارد اتاق خواب شدم، با پیکر غرق در خون خواهرم روبه‌رو شدم. او ساعتی پیش گفته بود که قرار است با پسرخاله‌مان دیداری داشته باشد.

 

تیم جنایی با این سرنخ مهم، بررسی‌های فنی و مخابراتی را آغاز کرد و در جریان آن مشخص شد مظنون در زمان وقوع قتل در محل حضور داشته و پس از آن به منزل خود در شرق تهران بازگشته است.

 

تیم جنایی پس از کشف این سرنخ مهم، به محل سکونت مظنون اعزام شدند و پس از تعقیب و مراقبت‌های لازم، او را در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت کردند. در بازرسی بدنی از او، مقادیری از طلاهای سرقتی متعلق به مقتول کشف شد.

 

متهم در ابتدا منکر هرگونه دخالت در قتل بود، اما در مواجهه با شواهد و مدارک موجود، سرانجام لب به اعتراف گشود و انگیزه خود از ارتکاب جنایت را سرقت عنوان کرد.

 

گفت‌وگو با متهم پرونده

 

با چه انگیزه‌ای مرتکب این جنایت شدی؟

 

بیکار بودم. قبلاً به‌عنوان راننده مرسوله برای دیجی‌کالا کار می‌کردم، اما مدتی بود کارم رو از دست داده بودم. نه پولی داشتم، نه راهی برای درآمد. فشار زندگی خیلی زیاد شده بود. زن و بچه دارم، پسرم فقط دو ماهشه. شرمنده خانواده‌م بودم.

 

چه شد که تصمیم گرفتی سراغ دخترخاله‌ات بروی؟

 

چند وقت بود وسوسه شده بودم. طلاهای دخترخاله‌م همیشه تو چشمم بود. یه نقشه ریختم تا ازشون سرقت کنم. باهاش تماس گرفتم و گفتم می‌خوام ببینمت، ولی تاکید کردم که به کسی چیزی نگه.

 

چه زمانی وارد خانه مقتول شدی؟

 

وقتی مطمئن شدم تنهاست، رفتم خونش. اولش وانمود کردم فقط برای دیدن اومدم، اما نقشه‌م رو از قبل کشیده بودم. سر یه فرصت هنگامی که داخل آشپزخانه بود با چکش به سرش ضربه زدم.

 

بعد از قتل چه کار کردی؟

 

طلاهاش رو برداشتم. نگران بودم اثر انگشتم جایی مونده باشه. برای همین، با پتو و چندتا وسیله آتیش روشن کردم تا صحنه رو بسوزونم و ردی ازم نمونه.

 

فکر می‌کردی دستگیر نمی‌شی؟

 

آره، فکر می‌کردم چون به کسی نگفته با من قرار داره و آتیش هم مدرک‌ها رو سوزونده، گیر نمی‌افتم. ولی اشتباه کردم. خیلی زود پلیس فهمید و اومدن سراغم.

 

وقتی بازداشت شدی، طلاها هنوز همراهت بود؟

 

آره. حتی نتونستم از خونه بیرون بزنم. طلاها هنوز تو جیب شلوارم بود. دستگیرم کردند.

 

الان چه حسی داری؟

 

پشیمونم… خیلی. نمی‌دونم با چه رویی به خانواده‌اش نگاه کنم. هیچ‌وقت خودم رو نمی‌بخشم.

 

بنا بر این گزارش، جسد مقتول برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات از متهم جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تبلیغات در جارستان تبلیغات در جارستان تبلیغات در جارستان

اجتماعی

گفتگو